بی قرارم بی قرارم بی قرار
ناله دارم ناله دارم ناله دار
ابر غربت ریزد از چشم ترم
شیعیان! من مجتبای دیگرم
از حسن هستم نشان دیگری
عسگری ام عسگری ام عسگری
بسكه این دنیای من دلگیر شد
یك حسن دیگر ز غربت پیر شد
نیست بی آزار این قالو بلا
نیست بی غمخوار این نور ولا
مادرم تا یار و غمخوار من است
گوشۀ تبعید دربار من است
من ابا المهدی گل پیغمبرم
زادۀ هادی سلیل حیدرم
همچو یعقوبم ز یوسف بی خبر
یوسفم از كودكی شد دربدر
دیده ام در عمر خود غربت بسی
از ولادت تا شهادت بی كسی
من امامم لیك از امّت نهان
روز خوش هرگز ندیدم در جهان
گرچه هستم هر زمان و هر مكان
زادگاه و قتلگاهم پادگان
مِهر تابانم میان ابرها
شمع سوزانم به درد و صبرها
می نویسم روی دیوار شكیب
لحظه ها را آیۀ اَمّن یجیب
دانم آخر در میان سوز و آه
می شود تبعیدگاهم قتلگاه
می گدازد سینۀ سوزان من
وای از تبعیدگاهِ جانِ من
كی من از این دشمنان دارم گِلِه
در دلم از دوستان دارم گِلِه
هرچه بیگانه جفایم كرد هیچ
آشنا هم گر رهایم كرد هیچ
دوستان ! افسوس از رفتارتان
باز با این حال بودم یارتان
خوب حالِ ما رعایت كرده اید
از امام خود سعایت كرده اید
گرچه از تبعید می جویم خلاص
لیك می میرم ز كردار خواص
□□□
حال محو ذكرهای هر شبم
نالۀ عجل وفاتی بر لبم
یوسف زهرا به امدادم برس
شد شب هجران به فریادم برس
زهر كینه هدیۀ افطار من
این سحر شد سید الاسحار من
جرعه آبی! بی شكیبم مهدیا
تشنه چون جدّ غریبم مهدیا
گریه های كربلایی می كنم
آرزوی سر جدایی می كنم
یا بُنَیَّ سخت فریادت كنم
با كلام روضه امدادت كنم
یاد اكبر یاد اصغر یاد آب
یاد از چشم انتظاریِ رباب
یاد ذبحِ شیر خوار كربلا
یاد آن تیر سه شعبه بی هوا
یاد سقّا و سلام علقمه
یاد روز انتقام فاطمه
نظرات شما عزیزان: